بازتاب مکتب گوتیک و گروتسک در رمان خفاش شب سیامک گلشیری

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائئ. تهران. ایران

2 استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی. تهران. ایران

10.22054/cisl.2023.73905.1016

چکیده

گوتیک، مکتب و یا به اصطلاح از جمله ایسم‌های ادبی رایج در دوران کلاسیک و معاصر است که می‌توان آن را زیربنای رمانتیسم قرن هجدهم به شمارآورد. این سبک ادبی که در ساختار روایت‌شناسی با اصلی‌ترین عناصر روایت‌شناسانه یعنی زمان با مؤلفة معنایی شب و تاریکی، مکان با مؤلفة خلوتی و فضا با مؤلفة هراس‌انگیزی شناخته می‌شود هدفی جز القای ترس، اضطراب و برانگیختگی حال و هوای مخاطب، فراتر از ادراکات عقلی و حرکت وی به سوی رمزآلودی و خوفناکی را نمی‌جوید. مفهوم گروتسک یا به عبارتی عجیب‌پردازی، که نوعی از طنز تلخ و وهم‌آلود است بیان حالت‌های ترس، خنده‌های پلید، رعشه‌آور و مضحک به شکلی توأمان، و به طور‌کلی حوادث زشت و غیرعادی، انحراف از هنجارها، ناهماهنگی، مسخ‌شدگی و هرگونه مسائل ناخوشایند است. سیامک گلشیری از جمله نویسندگانی است که در اغلب رمان‌های خود ضمن طرح مسائل اجتماعی و سیاسی به الگوی وحشت به شکلی فراگیر می‌پردازد. رمان خفاش شب، رمانی است برگرفته از پروندة قاتلی زنجیره‌ای با فضاسازی موحش، که یاریگر نویسنده در راستای هدف خویش یعنی تعلیق ترس در مخاطب است. در این پژوهش قصد داریم با تکیه بر روش کیفی و توصیفی- تحلیلی به واکاوی و تبیین شاخصه‌های سبک گروتسک و گوتیک در رمان مذکور بپردازیم و ضمن بیان مشابهت و تفاوت‌های این دو سبک مشخص کنیم که کدام یک از این دو سبک ظرفیت بیشتری در رمان گلشیری دارد. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که رمان خفاش شب نمونة آشکاری است که مضامین مکتب گروتسک و گوتیک در آن با کمیت‌های گوناگون جلوه‌گر می‌شود.

کلیدواژه‌ها