افسانههای نامادری، از جمله افسانههایی است که میتوان ورسیونهای متفاوت ایرانی و غیرایرانی آن را مشاهده کرد. این افسانهها با وجود تفاوتهای روساختی، مفاهیم آشکار و پنهان مشترکی را در ژرفساخت به خواننده منتقل میکنند. اندیشههای روانکاوان به ویژه یونگ خواننده را به سوی این اشتراکات ژرفساختی رهنمون میشوند. این پژوهش در نظردارد پس از مطالعه و استخراج افسانههای نامادری ایرانی و سایر ملل به روش تحلیلی -توصیفی و براساس کهنالگوهای یونگی به بیان این شباهتها بپردازد و تاثیرهای مثبت و منفی آن را بر تفکر کودک واکاوی کند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که اساطیر بازتابیافته در کنار کهن الگوها، علاوه بر تبیین لایههای ژرف معنا، ریشههای مشترک افسانههای ملل را باز می نماید و همچنین مخاطبان خود را به کمک تفکری همذاتپندارانه به تسلی و کمالی فردیت یافته در جهانی که برتری خیر بر شر قطعی است، هدایت میکند. بنابراین این محتواهای خشن نه تنها کودک را ناامید نمی کنند، بلکه درهای رهایی و رستگاری را می گشایند.
کاسی, فاطمه. (1402). تأثیرجلوههای کهنالگوهای یونگی بر تفکر کودک با نگاهی به افسانههای نامادری. مطالعات تطبیقی و میان رشته ای ادبیات, (), -. doi: 10.22054/cisl.2023.73522.1015
MLA
فاطمه کاسی. "تأثیرجلوههای کهنالگوهای یونگی بر تفکر کودک با نگاهی به افسانههای نامادری". مطالعات تطبیقی و میان رشته ای ادبیات, , , 1402, -. doi: 10.22054/cisl.2023.73522.1015
HARVARD
کاسی, فاطمه. (1402). 'تأثیرجلوههای کهنالگوهای یونگی بر تفکر کودک با نگاهی به افسانههای نامادری', مطالعات تطبیقی و میان رشته ای ادبیات, (), pp. -. doi: 10.22054/cisl.2023.73522.1015
VANCOUVER
کاسی, فاطمه. تأثیرجلوههای کهنالگوهای یونگی بر تفکر کودک با نگاهی به افسانههای نامادری. مطالعات تطبیقی و میان رشته ای ادبیات, 1402; (): -. doi: 10.22054/cisl.2023.73522.1015